برگرفته از میزگرد فصلنامه راهبرد توسعه، شماره 25، بهار 1390
من صحبتهايم را پيرامون 5 سؤال، عرض ميكنم. چه تعريفي ميتوانيم از جهاد اقتصاد داشته باشيم؟ ضرورت طرح «جهاد اقتصادي» در شرايط فعلي ايران چيست؟ مخاطب «جهاد اقتصادي» چه كساني هستند؟ مخاطبين چه وظايفي دارند و چه كار بايد بكنند؟از كجا بايد شروع كرد؟ تعيين شاخصها و معيارهاي اندازهگيري و ارزيابي ميزان موفقيت در اهداف مورد نظر در سال جهاد اقتصادي.
ما الگويي علمي در حوزه اقتصاد نياز داريم و اين الگو نبايستي سياسي يا جناحي ديده شود. تعريف من از جهاد اقتصادي، تلاش عالمانه و جهادگونه براي حل مشكلات اقتصادي و رشد و توسعه اقتصادي است. چنين تعريفي ميتواند در كوتاه مدت، مبنا قرار بگيرد. اين تلاش، جهادگونه است به لحاظ اينكه بايستي در عرصه اقتصاد هم نگاهي ديني و ارزشي داشته باشيم. كار و تلاش را مقدس و نوعي عبادت بدانيم. از نظر فرهنگي، وجدان كاري و فرهنگ كار نيز در سايه اين شعار بايستي افزايش پيدا كند.
اگر قسمت اول اين تعريف بخواهد عملي شود، بايستي نتايج آن در حوزه مصرف و توليد نشان داده شود. مصرف بايستي در خدمت توليد باشد، نه اينكه به وابستگي بيشتر، كمك نمايد. مصرف بايستي در خدمت اشتغال قرار بگيرد. مصرف كالاي وارداتي، به معناي ايجاد شغل براي ساير كشورهاي واردكننده كالا به ايران است.
تعريف روش جهادگونه ميتواند علاوه بر موارد فوق، به رفع تنبلي فردي و تنبلي اجتماعي هم ناظر باشد. ما به دليل وجود درآمد نفت، ملت پرتلاشي نبودهايم، بخصوص توقع نسل جديد، بيشتر از كاري است كه انجام ميدهند. به عنوان مثال يكي از توقعات نسل حاضر اين است كه كار آماده و راحت و بدون مشكلي برايش فراهم باشد؛ در حالي كه بايستي فارغالتحصيلان دانشگاهها بتوانند كارآفريني كنند.
صفت عالمانه بودن در تعريف جهاد اقتصادي بدين معنا است كه ضرورتاً به دنبال كار بيشتر نيستيم، بلكه كارآمدي مهم است. تشخيص اولويتها، بسيار راهگشاتر است تا بالا بردن كميت كار انجام شده. در كشورهاي توسعهيافته نيز لزوماً ساعات كار بيشتر از ما نبوده است. بيشتر از آنكه كميت كار مهم باشد، كيفيت كار مهم است.
به همين دليل با ساختارشكني مخالفم. ساختارشكني، نوعي به هم ريختگي را ايجاد ميكند و فعاليتهاي اقتصادي در محيطي كه داراي امنيت است، امكان شكوفايي پيدا ميكند. قبل از اثبات مشكلدار بودن يك ساختار، نبايد دست به تخريب آن ساختار زد. گاهي هم مشكل از ساختار نيست، بلكه به مديريت يا عدم تشخيص صحيح اولويتها برميگردد. اگر در جايي هم نياز به ساختارشكني بود، بايد به طور شفاف دلايل آن را تبيين كرد. با اين توضيح، بايستي كه تلاش جهادگونهاي داشته باشيم؛ يعني هم اراده كار را داشته باشيم و اقتصاد را عرصهاي مقدس بدانيم.
در مورد نظراتي كه اقتصاد ايران را بسيار موفق ميدانست، با توجه به امكانات و ظرفيتهايي كه كشور ما دارد، اقتصاد ناموفقي داشتهايم. امروزه در چه حوزهاي توليدات ما در دنيا ميتواند حضور موفق و پررنگي داشته باشد؟ ميزان صادرات غيرنفتي ما در حوزه خدمات فني و مهندسي چه اندازه است؟ امروزه در حوزهاي مانند حوزه كشاورزي، چه كالايي داريم كه بازارهايي را تسخير كرده باشد؟ غير از كالاهاي سنتي كه از سابق توليد ميشده (مانند فرش، پسته و خرما) چه كالاي ديگري در اين حد صادر شده است؟ حتي با صنايع پتروشيمي، به يك معني، ثروت خود را ميفروشيم و خيلي جدا از نفت نيست. صنايع پتروشيمي قابليت تبديل به مواد با ارزشتري را دارد كه بايد به مشتقات بعدي تبديل شود ولي در يك مرحله صادر ميشود.
رشد اقتصادي ما را با كشورهايي كه وضعيت مشابهي نسبت به ما داشتهاند، مقايسه كنيد. اينكه بازار ما مملّو از كالاهاي خارجي است، يك نكته منفي است. در كدام يك از كشورهاي دنيا اين مقدار محصول از كشور ما حضور دارد كه محصولات چين در بازارهاي ما حضور دارد؟
به همين دلايل طرح جهاد اقتصادي اولويت خاصي براي كشور دارد. با روشهاي معمولي نميتوان چنين مشكلي را حل كرد. لازم است كه حركتي جهادگونه داشته باشيم. به علاوه، تحريمها نيز بر شرايط اقتصادي ما تأثيرگذار بوده است و نگاه جهادي است كه ميتواند به مقابله با تحريمها برخيزد. البته تحريمها نميتوانند اقتصاد ما را فلج كنند. اصولاً اقتصاد ما بزرگتر از اين است كه با اين تحريمها فلج شود ولي تحريمها، رشد اقتصادي را كاهش داده است و در چنين مواردي، خط شكني لازم است.